کجا رسد به تو مکتوبِ گریهآلودم؟
که باد هم نبَرَد کاغذی که نم دارد
کجا رسد به تو مکتوبِ گریهآلودم؟
که باد هم نبَرَد کاغذی که نم دارد
چه جای صحبت سال و مه و بهار و خزان
که دل گرفته ام
از روزگار دور از تو..
دلم برایت بسیااار تنگ است، کاش نشانه کوچکی از وجودت، می یافتم.
درون سینه چه بسیار بی قراری میکند، دلم
و پاسخم به او تنها یک کلمه است: صبر :(
دلم برای ناز کردن هایت، غرورت، با کنایه سخن گفتنت
دلم برای خنده های شیرینت:)
و برای تمام خاطراتت تنننننننننگگگگگگ شده. :((((
شب
تداوم دلتنگیهاست
شب مرا بی وقفه یاد تو می اندازد
(میلاد سهمانی)
* شب ها چقدر بی تابت میشوم:(
همه ی دل خوشی ام آخر شب ها این است
دو سه خط با تُ سخن گفتن و آرام شدن
حسین_رضاییان
اما تمامِ نام هاے جهان با توست
وقت غروب نامت
دلتنگی اسٺ...
حسین_منزوی
نگاهت می کنم خامـــٖوش و خامــوشی زبان دارد
زبانِ عاشقان چَشم است و چَشم از دل نشان دارد
هوشنگ_ابتهاج
عشقِ تو ، در شبِ تنهاییِ من خیمه زده
شعرِ تو میشکفد در غمِ پاییزِ دلم.....
مجتبی خوش زبان
در میانِ شلوغی های ذهنم
جای یک دوستت دارم
از زبانِ تو
چقدر خالی ست.....
لیلا_مقربی
کسی با سکوتش
مرا تا بیابان بی انتهای جنون برد..
کسی با نگاهش
مرا تا درندشت دریای خون برد..
مرا باز گردان؟
مرا ای به پایان رسانیده،
آغاز گردان......
حمید_مصدق